باغمیشه بهانه است. تاریخ و جغرافیایش هم. اسمهای شجره نامهاش هم. من در باغمیشه دنبال خودم میگردم. دنبال آدمهایی که در آلزایمر مادربزرگم سلطنت گم شدند. آدمهایی که هر کدام صد جلد کتاب هستند. شرمندهام به خدا از این همه اسم که به خورد خواننده میدهم. آن هم اسم های فامیلی و کوچهها و خانههایی که دیگر نیستند. نمیشد ننویسمشان. در ذهنم سنگینی میکرد. گفتم بهم بدوزم تا گم نشوند. خلاصه میبخشید.